زمینهسازی برای صدور کالاهای فرهنگی
تجاریسازی فرهنگ از منظر اقتصاد دانشبنیان؛ در شاخص سازی یکی از مؤلفههای اقتصاد مقاومتی یعنی اتکا بر علم دانشمندان،مهارت صنعتگران و ذوق هنرمندان جایگاه ویژه ای دارد.
«دیوید تراسبی» در کتاب اقتصاد و فرهنگ مینویسد: «نباید از این واقعیت غافل شویم که آفرینش ارزش اقتصادی تنها علت وجودی صنایع فرهنگی نیست. فراگردهای تولید و مصرف هنرها و فرهنگها و نقش گستردهتر فرهنگ در بیان ارزشهای ضروریای که انسانها بهوسیله آنها هویت خود را بیان میکنند و راههای زندگی با یکدیگر را به کار میگیرند، واجد حجم زیادی از ارزش فرهنگیاند… هرگونه توجه به صنایع فرهنگی در سطح خرد یا کلان نمیتواند این بعد حیاتی را نادیده انگارد یا کماهمیت شمارد.
به نظر میرسد اکنون بسیاری از صنایع فرهنگی ما که نمود بارز آن در صنایعدستی، صنعت گردشگری، میراث فرهنگی و البته محصولات فرهنگی همچون کتاب، نرمافزارهای آموزشی، انواع سیدیها و فیلمها، صنعت سینما و مانند آن میباشد، مبتنی بر یک دانش و علم و فنآوری مختص خود شده و از حالت یک فن و هنر فردی به یکرشته مبتنی بر علم تبدیلشده و یا در حال تبدیلشدن است.
بر اساس تعریف یونسکو از کالای فرهنگی، میتوان کالاهایی نظیر چادر مشکی یا هر پوشش مذهبی که سالیان سال تولیدشده و بسیاری از تولیدات مذهبی خود را نیز جزء صنایع فرهنگی بدانیم. در برخی حوزهها که بیشتر جنبه تربیتی و پرورشی دارد مثل لوازمالتحریر و اسباببازی – که توصیه رهبر انقلاب نیز هست- انتخاب کردیم و به پیشرفتهای خوبی همدست یافتهایم.
عرضه کالاهای فرهنگی از قبیل فیلمها و برنامههای تلویزیونی در تجارت بینالمللی، کمک اقتصادی مهمی است که صنایع فرهنگی یک کشور مفروض میتوانند به اقتصاد ملی بکنند. بسیاری از کشورها، ارز خارجی ارزشمند را از صدور چنین کالاها و خدمات فرهنگی به دست میآورند که قابلتوجهترین این کشورها ایالاتمتحده است که با اختلاف چشمگیری بزرگترین صادرکننده کالاهای فرهنگی در جهان به شمار میرود. این امر علاوه بر مزایای اقتصادی که برای کشور صادرکننده دارد، میتوان موجد مزایای فرهنگی و اجتماعی بسیاری برای ارزشهای الهی و اسلامی مورد تأکید انقلاب اسلامی ایران نیز باشد.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری علم وفناوری آنا، حمایت از صنایع خلاقانه فرهنگی که ارتباطی مستقیم با صنایع دانشبنیان و تجاریسازی علم دارد را میتوان یک حرکت رو به جلو در مسیر رهایی از اقتصاد تکمحصولی و وابسته به منابع نفتی دانست.
همچنین در یک گستره وسیعتر میتوان برخی صنایع را یافت که شاید اساساً از قلمرو فرهنگ خارج باشند اما برخی محصولات تولیدیشان دارای محتوای فرهنگی است همچون تبلیغات، گردشگری و طرحهای معماری. اما این صنایع را فقط در صورتی میتوان جزئی از صنایع فرهنگی بهحساب آورد که دارای پایه معنایی بسیار گستردهای باشند.
عنصر نوآوری در اقتصاد دانشبنیان یک عنصر کلیدی و اساسی است بهطوریکه برخی معتقدند خلق نوآوری فناورانه درونزا بهترین تعریف از اقتصاد دانشبنیان است که در برخی موارد با اقتصاد اطلاعاتی خلط شده است. در این تعریف نظام نوآوری همچون ظرفی است که میتواند چالشها و موانع و مشکلات صنایع فرهنگی ما را تا حدی مرتفع کند. نظام نوآوری با توجه به تغییرات و تجربیات جهانی، نگاهی است که میتواند در آسیبشناسی و تسریع و روانسازی ارتباط بین زنجیره ارزشی که کالای فرهنگی را به دست مصرفکننده میرساند، کمک کند.
پرهیز از نگاه تکبعدی اقتصادی
اولویتبندی صنایع فرهنگی و توسعه ظرفیتهای فرهنگی
ارتباط صنایع فرهنگی با اقتصاد دانشبنیان
با توجه حرکت اقتصاد جهانی به سمت فضای تجارت الکترونیک و دیجیتالی شدن بسیاری از جنبههای خدماتی، فرهنگی و هنری به نظر میرسد راه دیگری جز توانمند شدن ما در این بخش نیست. برگ برنده در دست کسانی خواهد بود که بتوانند از فناوریهای جدید به بهترین شکل استفاده کنند لذا فعالان هنری و فرهنگی نیز با رفتن به سمت حوزههای دیجیتال ضمن برآوردن نیازهای داخلی میتوانند در صادرات کالا، خدمات و فرهنگ ایرانی و اسلامی گامهای مؤثری بردارند.