این نشریه مطرح تحقیقی و روشنگر کننده در این بخش از گزارش به سوابق اصغر فرهادی در احتمال عدم رعایت حق تألیف اشاره شده است و از تجربیات مختلف افراد دیگر که به نظر میرسد آنها هم گزارشاتی را در مورد این اتفاق از اصغر فرهادی دارند.
اما دعوا به همینجا هم ختم نشده و اصغر فرهادی هم در پاسخ گفته: هرگز از گلشیفته نخواسته که چنین نامه‌ای بنویسد و این ادعا دروغ است.
در این گزارش از جشنواره تئاتر دانشجویی تا فیلم قهرمان مورد اتهام دزدی محتوا یا ایده قرار گرفته که در بازه های زمانی مختلف توسط اصغر فرهادی و در آثار جدی وی مطرح شده است. اما این همه ماجرا نیست در این گزارش مسیح زاده اشاره مستقیمی به این دارد که اصغر فرهادی فیلم هایش را برای خودش نمی سازد، موضوعی که بسیاری از منتقدین هم قبلا در مورد جشنوارهای بودن فیلم های وی حرف زدند.
در بخشهای دیگر و دوم این گزارش اما گویی نوعی تسویه حساب شخصی با اصغر فرهادی وجود دارد، مثلا گلشیفته فراهانی هم در این گزارش تحقیقی می گوید: « من از خودم می‌پرسیدم که شاید فرهادی می‌خواهد برای مشکلاتی که برای فیلمش پیش آمده من را مجازات کند. یا شاید می‌خواهد ادای مجازات کردن من را دربیاورد تا به دولت نشان دهد که در سمت درستی ایستاده، چون به روایت آنها من کشف حجاب کرده بودم و دختر بدی بودم. نکته کنایی‌اش این است که بازجوهایم نتوانستند کاری کنند که من احساس گناه کنم. اما فرهادی توانست این کار را بکند. او کاری کرد من باور کنم که با ترک ایران، با نپوشیدن روسری، من کاری بسیار اشتباه کرده‌ام»
اما همه غافگیرتر می شویم جایی که مانی حقیقی هم مدعی می شود فیلم «گذشته» داستان زندگی اوست.
ترانه علیدوستی: باشه اصغر، همه چیز مال توست!/ اصغر فرهادی یک مقصر جلوه دهنده تراز اول است
ترانه علیدوستی اما دیگر فردی است که علیه فرهادی شهادت داده و در بخش چهار گزارش هم بازتاب داشته است، وی در مورد پرونده فیلم «قهرمان» می گوید: «البته، من می دانستم، من همان موقع این را می دانستم.» در بخش دیگری از این گفتگو فرهادی را یک «مقصر جلوه دهنده طراز اول» می نامد و از اصطلاح gaslighter یا گس لایتنیگ برای او استفاده می‌کند. لفظی که برای کسانی استفاده می‌شود که در بحران ها بقیه را مقصر جلوه می‌دهند و مخصوصا در سالهای گذشته توسط فمنیست ها علیه مردان استفاده شده که با این تکنیک زنانی که علیه‌شان صحبت می‌کنند را دیوانه و هیستریک جلوه می‌دهند. علیدوستی می‌گوید مثل خیلی از همکاران و دوستانش، با وجود این مسئله او بسیار به فرهادی اهمیت می‌داده و از ذهن او در عجب بوده: «ما هرگز نمی‌خواستیم که این تبدیل به رسوایی شود که کارنامه او را نابود می‌کند، ما هرگز این کار را نمی‌کنیم و خود فرهادی این را می‌داند. اما آخرین چیزی که شما فکر می‌کنید این بود که یک دختر علاقه‌مند از شیراز به مبارزه با فرهادی بپردازد!» اشاره علیدوستی به مسیح زاده هست که حالا به بحرانی برای آینده کاری فرهادی بدل شده است.