«کت چرمی»؛ ناکام در واکاویِ آسیب‌های اجتماعی

در «کت چرمی» بدلیل پراکندگی موضوعات و پرداختن به خرده داستان‌هایی چون قصاص، تجاوز و…سوژه اصلی داستان یعنی پولشویی و فساد مالی یقه سفیدها در قالب مؤسسات خیریه و کمپ‌های ترک اعتیاد و با سوء استفاده از دختران بی سرپرست و بد سرپرست به حاشیه رفته و فیلمساز نمی‌تواند آسیب شناسی عمیقی از آن داشته باشد.

فیلمساز سهل انگارانه از مهمونی «کت چرمی» که اتفاقا پیرنگ اصلی داستان است می‌گذرد و هیچ توضیحی برای مخاطبی که منتظر کسب اطلاعات بیشتر است، نمی‌دهد. شاید بهتر بود اعترافات دو شاهد دختر و مسئول دفتری که در سکانس پایانی در دادگاه حضور داشتند تا علیه رفیعی و آن موسسه به اصطلاح خیریه شهادت دهند برای نمایش عمق فاجعه برای مخاطب پخش می‌شد.

آشکارا «کیف چرمی» رونوشتی به روز شده از «مرد بازنده» است، شیوه روایت نوع قهرمان سازی، شخصیت پردازی و…به طور کلی گفتمان  عدالت‌خو‌اهی حاکم بر هر دو یکی است، «عیسی فرهمند» همانند احمد خسرویِ «مرد بازنده» اینبار نه در قالب یک پلیس بلکه در نقش یک مأمور بهزیستی و اورژانس اجتماعی یک ابر قهرمان تنها، شکست خورد و عاصی است که چون هرچه تلاش می‌کند از راه قانونی نمی‌تواند به منشأ جرم و فساد دست یابد به کارهای خودسرانه و زیرپاگذاشتن قوانین روی آورده و به سبک خود عدالت را اجرا می‌نماید.

فیلم‌ساز می‌خواهد از این طریق اعتراضی به ناکارآمدی برخی قوانین قضایی داشته باشد اما راه حل پیشنهادی فیلمساز در هر دو فیلم «مرد بازنده» و «کت چرمی»همچون آثار مشابهی چون «خط ویژه» و «لاتاری» یعنی اجرای عدالت به شیوه فردی قطعا غیر از هرج و مرج نتیجه مطلوبی در جامعه ندارد.

همچنین برخلاف دیگر فیلم‌های ژانر نوآر،«کت چرمی» پایانی امید دهنده و روشن دارد و همین باعث می‌شود که با وجود تلخی داستان و نمایش انواع و اقسام معضلات اجتماعی با اجتناب از سیاه نمایی مطلق و به تصویر کشیدن افرادی با وجدان کاری در مناصب مختلف که به فکر دردهای مردم جامعه هستند، حداقل حال مخاطب بعد از تماشای آن بد نشود.


منبع: https://snn.ir/fa/news/1060186/%DA%A9%D8%AA-%DA%86%D8%B1%D9%85%DB%8C-%D9%86%D8%A7%DA%A9%D8%A7%D9%85-%D8%AF%D8%B1-%D9%88%D8%A7%DA%A9%D8%A7%D9%88%DB%8C%D9%90-%D8%A2%D8%B3%DB%8C%D8%A8%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%A7%D8%AC%D8%AA%D9%85%D8%A7%D8%B9%DB%8C

کلام آخر

«کت چرمی» از هر جهت اعم از سوژه داستان، نحوه روایت، نوع کارگردانی و حتی اسامی بازیگران و شخصیت‌ها حتی بدون توجه به تیتراژ تداعی‌گر ردپای محمدحسین مهدویان است که بعنوان مشاور کارگردان در فیلم حضور دارد.

اینکه فیلم‌سازی بتواند برای خودش سبک مشخصی داشته باشد فی‌نفسه پدیده خوبی است اما زمانی ارزش پیدا می‌کند که این سبک بر اثر کسب تجربه و تحقیق و مطالعه بیشتر به پختگی رسیده و هر اثری نسبت به اثر قبل کیفیت بهتری داشته باشد اما درخصوص «کت چرمی» و مهدویان چندان این اتفاق شکل نمی‌گیرد و «کت چرمی» از همان ایراداتی که «زخم کاری» و «مرد بازنده» رنج می‌برد ضربه خورده است و حتی بازی جوادعزتی در «کت چرمی» بدلیل شخصیت پردازی الکن ضعیف‌تر نیز شده است.

*ابر قهرمان عاصی

اینکه فیلمساز با روند داستان، سازمان اطلاعات و مأموران امنیتی را کارآمد و همراه با سایر نهادهای اجتماعی و دولتی چون سازمان بهزیستی ناجی مشکلات مردم نشان می‌دهد نکته مثبتی است؛ گرچه فیلمساز با سکانسی که صادقی به بازپرس می‌گوید به دروغ در گزارشش بنویسد سیگار ثریا در خانه رفیعی پیدا شده نه عیسی با آن تصویر قانونمندی که از مأموران امنیتی و پلیس در سراسر فیلم نشان داده در تعارض قرارمی‌گیرد و بهتر بود این سکانس از داستان حذف می‌شد.

در پایان باید گفت «کت چرمی» بعنوان فیلم اولی شاید  از منظر ساختاری خوش ساخت‌تر از بسیاری از فیلم‌های دیگر حاضر در جشنواره فیلم فجر باشد اما بدلیل شتابزدگی و اصرار به واکاوی چندین آسیب و معضل اجتماعی مهم در کنارهم در حد یک فیلم معمولی باقی می‌ماند و شاید تنها نکته‌ای که پس از دیدن «کت چرمی» به نظر مخاطب می‌آید بازی درخشان و تاثیرگذار سارا حاتمی در نقش ثریا بعنوان یک دختر آسیب دیده اجتماعی باشد.

به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، «کت چرمی» اولین فیلم بلند سینمایی حسین میرزامحمدی به تهیه کنندگی کامران حجازی از جمله فیلم‌های جشنواره فجر است که به سراغ موضوعات ملتهب اجتماعی رفته است تا با نمایش واقعیت‌هایی در زیر پوست شهر در جریان است؛ چه در میان طبقه کم‌برخوردار و بزهکار اجتماعی و چه متمکن و به اصطلاح یقه سفیدها اثری دغدغه مند محسوب شود.

فیلمساز در جای جای فیلم در تلاش است تا  مشکلات خانوادگی عیسی و عذاب وجدان او در مرگ دخترش را توجیهی برای اعمال غیرمنطقی و حتی غیرعقلانی او نشان دهد که در این زمینه نیز به ورطه افراط کشیده می‌شود.

 گرچه عیسی در کت چرمی مثل احمد در مردبازنده تنها نیست و همراه و در واقع محافظی چون آقای صادقی( صابر ابر) دارد، مردی با ظاهر سرد، جدی و قاطع درست مقابل ظاهر آشفته، پریشان و سرگردان عیسی.