در این نشست، سید مجید امامی با بیان اینکه جان جامعه از دل توازن دو مفهوم تغییر و امنیت میآید، گفت: در ادبیات جامعه و فرهنگ، امنیت و تغییر، یک زوجمفهوم بسیار مهم هستند که میبایست به آنها توجه کرد. به عبارت دیگر، این دوم مفهوم، تداوم همان پایایی و پویایی هستند که اصلیترین نقطه تقارن فرهنگ و جامعه هستند و شاید توجه به مطالعات هویتی برای اهالی علوم اجتماعی از این جهت مهم است که جان جامعه، از دل توازن و تقارن همین پایایی و پویایی میاید؛ یعنی سنتی و پایداربودن در عین پویابودن.
به گزارش گروه فرهنگی خبرنگار خبرگزاری دانشجو، سومین نشست از پیش نشستهای همایش ملی امنیت فرهنگی ایران با عنوان «تحولات سبک زندگی و امنیت فرهنگی» پنجشنبه ۱۹ آبان ۱۴۰۱ با حضور سید مجید امامی (دبیر شورای فرهنگ عمومی کشور) و دبیری محمدحسین اسماعیلی (جانشین معاونت توسعه فرهنگی و اطلاعرسانی سازمان پدافند غیرعامل) در پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات برگزار شد.
امامی در پایان تأکید کرد: در عرصه نظارت هم باید حواسمان باشد که براساس حکمرانی پلتفرمی و زندگی پلتفرمی، نظارتهای پروژهمحور، تککالا و نظارتهای کلاسیک و سنتی ما اساساً پاسخگو نیست و همه این موارد باید به سمتی رود که حتی خود مصرفکننده، بخشی از مدیریت کیفیت و نظارت را انجام دهد و با مراجعه به سایتهای معتبر کیفیت و راهنمای مصرف، عدد و رقم بگیرد.
او در ادامه نفوذگری و نفوذپذیری را دو درجه و امکان از امنیت فرهنگی دانست و ابراز کرد: نفوذگری یعنی بدون لحاظ میزان اقتدار و فاعلیت، بدون اینکه اراده کنیم، بر دیگر فرهنگها اثر بگذاریم و آنها را متأثر از خود کنیم که این میشود امنیت مثبت. روی دیگر مفهوم امنیت فرهنگی، نفوذپذیری فرهنگی است که در معنای مثبتش، طبعاً در تبادل فرهنگی اتفاق میافتد اما در معنای دیگرش، در تهاجم فرهنگی رخ میدهد. تهاجم فرهنگی باعث میشود بسیاری از نهادهای فرهنگی بیکارکرد و ارزشهایشان، بیمعنا شود و اعتبارزدایی و مشروعیتزدایی از یک نظم اجتماعی در زندگی روزمره رخ دهد.
او با اشاره به علت فروپاشیهای اجتماعی، متذکر شد: این نکته اساسی است که نفوذ سیاسی و امنیتی، علت ناقصه فروپاشی اجتماعی هستند. علت تامه فروپاشیهای اجتماعی، نفوذ فرهنگی است. لذا حواسمان هم باید باشد که منطق و سلول بنیادین فهم و مواجهه با نفوذ فرهنگی، فرهنگی است نه سیاسی و اقتصادی. بزرگترین چالش ما این است که ما میخواهیم با نفوذ فرهنگی، به شکل سیاسی مقابله کنیم. در حوزه سبک زندگی فقط فریاد میزنیم که وضعیت خراب است اما بهطور مثال، وقتی وارد حوزه صنایع فرهنگی میشویم، نمیخواهیم منطق آن را وارد حکمرانی خود کنیم. درحالی که کشوری مثل ترکیه، ۱۵ سال است که به چنین چیزی رسیده و اقتصاد صنایع فرهنگی را، پیشران سیاستهای ملی خود قرار داده است. بنابراین نفوذ فرهنگی و ایجاد سد و سرعتگیر در جریان نفوذپذیری فرهنگی را نمیتوانیم با ابزار سیاست و یا حتی اقتصاد به معنای کلاسیک خودش، درمان کنیم. سهلالوصولترین و اولین ابزار سبکخواهی و سبکدهی به زندگی روزمره، صنایع فرهنگی هستند که منطقشان، منطق کاراکترپردازی و … است. در حوزه زنجیره تأمین صنایع فرهنگی، اساساً کشور فاقد برنامه ملی مشخص است. البته در دولت جدید و از دو سال گذشته، بهطور مفصل روی این بخش کار کردیم و خوشبختانه امروز، خانههای خلاق بزرگی در حوزه فرهنگ و سبک زندگی هستند که به جد در این عرصه وارد شدهاند. ما به دنبال این هستیم که گزینههای روی میز نوجوان و جوان ایرانی که انتخابگرترین مخاطب هستند، به تدریج گزینههای بومی و درونزا و برآمده از نظام ارزشی و فرهنگی ملی باشند.