میرزارسول زاده افزود: کودک امروزی عاشق خنگبازیهای پاتریک و دیالوگهای هوشمندانه باب اسفنجی است. الان کسی پای سریال نوستالژیک «آئینه» مینشیند؟ کسی «آرایشگاه زیبا میبیند»؟ انسانهای ساده با روابط ساده دیگر جایی در جامعه ندارند.
وی در پاسخ به این سوال که چرا در زمانه ما شعرایی مانند حافظ و سعدی تکرار نمیشوند، ادامه داد: ما نمیدانیم الان سعدی و حافظ داریم یا نه. این را تاریخ قضاوت خواهد کرد. حافظ و سعدی صدای زمانه خویش بودند. اگر معاصر بودند قطعاً آنچه را که نوشتهاند و شاهکار هم است، تکرار نمیکردند.
وی معتقد است با اینکه قالبهایی مثل غزل و مثنوی هنوز پویا هستند، ولی غزل معاصر با غزل کلاسیک فارسی، نظیر آنچه در سعدی و حافظ و … سراغ داریم، فاصله گرفته است. بسیاری از مضامین کلاسیک شعر فارسی کارکرد خود را از دست دادهاند.
این شاعر تاکید دارد که اگر نسلهای پیشین بیش از صدبار سریال «روزی، روزگاری» را دیدهاند، دنبال کودکی و نوجوانی خویش گشتهاند و در شعر و ادبیات هم چنین است. برخی هنوز ارتباط مستحکم خود را با ادبیات کلاسیک حفظ کردهاند، اما نباید انتظار داشته باشیم که جوانان نیز چنین ارتباطی را داشته باشند. جوان به دنبال صدای زمانه خویش است. چه این صدا خوش باشد، چه خشدار و آزاردهنده.
ادبیات کلاسیک آن سیب جامانده بر درخت است
مهدی میرزارسول زاده در گفتوگو با خبرنگار آنا درباره تغییراتی که شعر فارسی تجربه کرده است، بیان کرد: به تعبیر استاد شفیعی کدکنی شعر صدای زمانه است. محتوی جامعه امروزی با محتوی جامعه 800 سال پیش یکسان نیست و تغییری فراوان یافته است. تغییر محتوی به تغییر در واژگان میانجامد و این بدیهی است که فرم هم تغییر میکند.
استاد دانشگاه معتقد است شعر در حوزه نشر نیز سرنوشت خوبی ندارد. رسانه جایی دیگر رشد کرده و هزینه کاغذ بلای جان شعر و شاعر است. الان فضای مجازی افسار مدیا را در دست گرفته است و به تاخت میرود. هر کس که میخواهد جا نماند، باید در این قطار سر به فلک یک صندلی داشته باشد. وگرنه جا میماند و جاماندنی به غایت سخت.