فلسفه توجه به هندوانه، فال حافظ و آجیل در شب یلدا چیست؟

ساقی غم فردای حریفان چه خوری؟!

معاشران گره از زلف یار باز کنید

علم نوین نجوم می‌گوید که «زمین» در مداری به نام منظومه شمسی به دور خورشید می‌چرخد و در عین حال با یک حرکت وضعی به دور خود نیز می‌گردد؛ این چرخش با شیب ۲۳.۵ درجه صورت می‌گیرد و بنابراین هنگام ورود تابش خورشید به نیمکره شمالی زمین، برابری روز و شب (اعتدال بهاری) اتفاق می‌افتد؛ زمانی که ما آن را با عنوان «نوروز» جشن می‌گیریم؛ با ادامه حرکت تابش خورشید در نیمکره شمالی، روزها بلندتر و شب‌ها کوتاه‌تر می‌شود تا اینکه در یکم تیر ماه، شاهد بلندترین روز سال (انقلاب / فصل تابستان) هستیم، بعد از این، با گذشت زمان، طول روزها کوتاه و شب‌ها بلندتر می‌شود تا اینکه باز برابری طول روز شب (اعتدال پاییزی) را تجربه می‌کنیم.

دریاب دمی که با طرب می‌گذرد

استفاده از میوه‌های پر دانه مانند انار و دانه‌های متعدد مثل آجیل، نشانی از برکت این سفره‌ها در مقابل کم‌مایگی اهریمن است. ایرانیان در کنار عزیزان خود تا پاسی از شب، یعنی تا صبح آغاز زمستان کنار همدیگر می‌نشینند و شب را به شادی و خوشگذرانی سپری می‌کنند تا مبادا اهریمن بتواند پیروز نمادین این داستان باشد:

گروه فرهنگی خبرگزاری آنا ـ دکتر سعید تقدیری، از اساتید رشته زبان و ادبیات فارسی همزمان با فرا رسیدن شب «یلدا» یادداشتی را در اختیار آنا قرار داد که در ادامه می‌خوانید؛

 

او خود نمی‌داند که چه نقش فوق العاده‌ای در باز تولید «امید» و «امیدواری» در میان مردم سرزمین خود داشته است؛ انگار که همه مردم ایران، می‌خواهند از زبان او، به حقیقت رسیدن آرزوهایشان را بشنوند.

پیش آر پیاله را که شب می‌گذرد

چه باور رمز آلودی: شب طولانی و سیاه، در نهایت آبستن «خورشید» می‌شود.همان ضرب‌المثل خودمان: «پایان شب سیه، سپید است» و این نمادی از اتفاقی روشن‌بخش در عین ناامیدی‌هاست. خورشیدی که با آغاز فصل زمستان زاده می‌شود، می‌تواند نویدی از روزهای خوب و گرم باشد و به راستی که برای سوز تمام زمستان‌های سخت، چه گرمی و منبعی قوی‌تر از خورشیدی که می‌تواند دنیا را گرم نگه دارد؟بیایید نه با ذهن بشر مدرن امروز، بلکه با عینک ایرانیان باستان به داستان نگاه کنیم.

حضور خلوت انس است و دوستان جمع‌اند

چشمان خود را ببندید و خود را درگذشته‌های تاریخ ایران، تصور کنید؛ به زمانی دور، در چندین هزار سال پیش! شاید هفت هزار سال قبل یا حتی بیشتر! درست نمی‌دانیم اما انگار در دوره‌ای واقع شده‌ایم که بشر هنوز «خط» را ابداع نکرده است. اینجا در بلندترین شب سال قرار داریم، شبی که بعدها آن را «یلدا» نامیدند.

 

در این سیاهی طولانی، با برق امیدی که در چشمان خود داریم، به سراغ دیوان حافظ میرویم و یکصدا با او می‌خوانیم:

 

 

شبی خوش است، بدین قصه‌اش دراز کنید

 

مبتنی بر این فلسفه، در یلدا که بلندترین شب سال است، اهریمن قدرت بیشتری برای مقابله با دنیای نیکی‌ها دارد و بنابراین ما با تجهیزات کامل‌تری باید به جدال با این تیرگی‌ها برویم. شب‌، باردار «خورشید» است و این نماد به شکل هندوانه سرخ در سفره‌های یلدایی وجود دارد.

 

 

 

 

نیاکان ما، در گاه‌شماری و تقویم خود، سال را به ۲ «انقلاب» یا دو فصل تابستان و زمستان تقسیم می‌کردند و به جای بهار و پاییز از نام «اعتدال» استفاده می‌کردند.

 

 

شعرای ما روح این شب را درک کرده بودند و می‌دانستند که اگرچه سیاهی این شب، طولانی‌ترین اتفاق ممکن اما پیروزی نور بر ظلمت، قطعی است؛ از میان این بزرگان، جایگاه شعری «حافظ» منحصر بفرد و ویژه است.

این زمان ورود تابش خورشید به نیمکره جنوبی اتفاق می‌افتد و به مرور زمان، روزها کوتاه و شب‌ها بلندتر می‌گردد تا اینکه در سی‌ام آذر ماه به بلندترین شب سال می‌رسیم که آغاز انقلاب یا فصل زمستان است و این رویه همچنان تا رسیدن به اعتدال بهاری ادامه می‌یابد.در ایران باستان، توجه به بلندترین شب سال از آن جهت است که اعتقادات فراوانی پیرامون آن وجود دارد.

آن‌ها جهان را استوار بر دو نیروی خیر و شر می‌دانستند که همه امور منفی و مثبت جهان را تحت‌الشعاع خود قرار می‌دهد. از نظر نیاکان ما این هر دو در یکجا جمع نمی‌شود و مثل چراغی که در دو حالت، روشن یا خاموش است و صورت دیگری ندارد، وجود انسان یا باید پذیرای پلیدی‌ها باشد و‌ یا صفات نیک الهی را در خود جای دهد.

 

آ‌ن‌ها تلسکوپ‌های پیچیده و فضاپیماهای پیشرفته‌ای نداشتند؛ تنها فقط به آسمان نگاه می‌کردند، گردش ماه و خورشید و ستارگان را زیر نظر داشتند و تغییرات اقلیمی و آب و هوایی سرزمین خود را می‌سنجیدند؛ در نهایت به همان شکل ابتدایی و براساس تجربیاتی که بشر طی سالیان دراز بلکه گذشت نسل‌های متعدد پیدا کرده بود به این نتیجه رسیدند که در طول سال در دو زمان، برابری روز و شب وجود دارد؛ همچنین برای یک بار در سال «بلندترین روز» و یک بار «بلندین شب» را در این سرزمین تجربه می‌کنیم.

 

 

این قافله عمر عجب می‌گذرد

و ان یکاد بخوانید و در فراز کنید


منبع: https://ana.press/fa/news/821314/%D9%81%D9%84%D8%B3%D9%81%D9%87-%D8%AA%D9%88%D8%AC%D9%87-%D8%A8%D9%87-%D9%87%D9%86%D8%AF%D9%88%D8%A7%D9%86%D9%87-%D9%81%D8%A7%D9%84-%D8%AD%D8%A7%D9%81%D8%B8-%D9%88-%D8%A2%D8%AC%DB%8C%D9%84-%D8%AF%D8%B1-%D8%B4%D8%A8-%DB%8C%D9%84%D8%AF%D8%A7-%DA%86%DB%8C%D8%B3%D8%AA

یلدا نامی از زبان سریانی است، به معنی زایش یا تولد! «شب چله» هم به همین معناست و این عدد با زایش یا تولد دوباره در ارتباط است: چله ‌نشینی، چهلم متوفی، چله نوزاد و…نیاکان ما در این سرزمین، براساس گردش مداوم ماه و خورشید و گذر فصل‌ها به تقویمی دست پیدا کرده بودند که در آن، بلندترین شب سال یعنی یلدا را گرامی می‌داشتند، به اعتقاد آن‌ها، در بلندای سیاهی این شب، خورشید متولد می‌شود.

 

 

با این تقسیم بندی تمامی صفات نیک، مربوط به جهان روشنی‌ها و همه‌ بدی‌های عالم به دنیای تاریک‌ و‌ سیاه اهریمنی وابستگی دارد.