واکنش شاعران به حمله تروریستی در شیراز/باب الرضا هم میدهد اذن شهادت را

در پى حمله تروریستى به زائران حرم شاهچراغ در باب الرضا علیه السلام
در وسعتى از صحن تو دیدم اجابت رابر قامت گلدسته‌ها، باران رأفت را
در آستان نور تو، «جاى ملالى نیست» باید به‌جا آورد هردم شکر نعمت را
از فتنه هاى بى امان باید پناه آوردشاهِچراغ اینجا بشوید گرد غفلت را
در آستان تو کبوتر‌ها سبکبالندگردِ حرم دارند امّید شفاعت را
در حوضِ خون، آرى کبوتر‌ها ادا کردندلب‌تشنه با خون گلو، غسل شهادت را
السّابقون السّابقون، از عشق مى‌گفتندآن عاشقانى که چشیدند این زیارت را
امضاى تو اذن دخول کربلایى‌هاستتقسیم کردى کربلاى سرخ قسمت را
بابِ شهادت باز شد در این حرم یعنىآقا نشان دادى خودت راه سعادت را
آقا خلاصه زائرانت خوب فهمیدندباب الرضا هم مى‌دهد رزق شهادت را
از دشمنان بى حیا باکى نباشد چوندارد به دستش حضرت زهرا شفاعت را
محمدمهدى عبدالهى

به گزارش خبرنگار کتاب و ادبیات خبرگزاری آنا، در پی حادثه تروریستی شب گذشته در سیراز و حرم حضرت شاهچراغ، برخی از شاعران با سرایش ابیاتی این اقدام را محکوم کردند. در ادامه تعدادی از اشعار منتشر می‌شود.

با خون گلوى خود وضو مى گیریمدر مضجع سرخ، رنگ و بو گیریمدر کرب و بلاى حرم شاهچراغدر مسلخ عشق، آبرو مى گیریم
محمدمهدى عبدالهى

انتهای پیام/


منبع: https://ana.press/fa/news/811315/%D9%88%D8%A7%DA%A9%D9%86%D8%B4-%D8%B4%D8%A7%D8%B9%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%A8%D9%87-%D8%AD%D9%85%D9%84%D9%87-%D8%AA%D8%B1%D9%88%D8%B1%DB%8C%D8%B3%D8%AA%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D8%B4%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D8%B2%D8%A8%D8%A7%D8%A8-%D8%A7%D9%84%D8%B1%D8%B6%D8%A7-%D9%87%D9%85-%D9%85%DB%8C%D8%AF%D9%87%D8%AF-%D8%A7%D8%B0%D9%86-%D8%B4%D9%87%D8%A7%D8%AF%D8%AA-%D8%B1%D8%A7

از غصه دلش شکسته و می‌گریدچشم از غم خویش بسته و می‌گریددر ماتم زائران خود، شاهچراغکنج حرمش نشسته و می‌گرید
(سورنا جوکار)

در پی حادثه تروریستی در حرم شاهچراغ جمعی از شاعران در واکنش به این اتفاق ابیاتی را سرودند.

گودال قتلگاه همین جاست، اینجا که جمع خون و جنون استاینجا که شروه‌خوان عزیزان، اینجا که دشت شیون و خون استتَق‌تَق صدای تیر می‌آید، جای اذان نفیر می‌آیددشمن رسیده تا لب مقتل، آه این صدای پای قشون استباید چه کرد این همه غم را؟ خون را، شهید را و حرم را شاهِ چراغ! حال دلم را از من سراغ گیر که، چون استدرد آمده که مرد بگرید، بر جسم‌های سرد بگریدمرهم به غیر اشک ندارد، زخمی که از شماره فزون استجز آه در بساط ندارم، آهی که کاخ ظلم بسوزدبا این شرار خانه‌برانداز، دشمن به حدّ مرگ زبون است
فائزه_زرافشان

در پی جنایت روز گذشته؛