کلید موفقیت در این فرایند عبارتست از در اختیار داشتن ساختار و منابع لازم برای استفاده بهینه از ایدههای کارکنان. بدون ایده ها، سازمانها از مفهوم و هدف تهی میشوند.
مرحله ۲: جذب و پذیرش ایدهها؛ این که مدیران اغلب از کارکنانشان میخواهند که در ایده پردازی شرکت کنند، اما محل مناسب را برای این مشارکت فراهم نمیکنند موضوع جالبی است. این محل میتواند محیط الکترونیکی یا یک اتاق جلسات فیزیکی، جلسات حضوری طوفان مغزی یا ترکیبی از هر سه آنها باشد. هدف، ایجاد فضایی برای دور هم شدن افراد و تبادل ایده هایشان است. هر سیستمی که انتخاب میکنید، باید دسترسی به آن آسان باشد، قادر به دریافت ایدهها باشد و بعد تایید کند که آن ایدهها دریافت شدهاند.
مرحله ۱: تحریک خلاقیت، هر کسی صاحب ایدههایی است. اما افراد مختلف دارای انواع متفاوتی از ایدهها هستند. هر انسانی بر اساس موقعیت، تجربیات، برداشت، استعدادهای ذاتی و علایقش به ایدهها جلب میشود. افرادی که با دیدن افراد ایده پردازی میکنند اغلب به ایدههای شخص محور میرسند. افرادی که محصول محور هستند اغلب صاحب ایدههایی هستند برای حل مشکلات مربوط به محصولات و استفاده از فرصتها به کار برده میشوند. هر فرد همچنین دارای محرکهای ایده مختلف است-رویدادها، فضاها، مشکلات و فرصتهایی که به افراد کمک میکنند تا وارد قلمروها خلاق خودشان بشوند.
ایدهها درواقع بذرهای ارزش آفرینی هستند. برای رسیدن به یک باغ پر میوه، نیاز به کشتی دارید که از این نوع رشد پشتیبانی کند. خلق یک فرهنگ ایده پردازی درون یک شرکت یا سازمان، ساختار لازم برای تولید مستمر ایدههای جدید را پدید میآورد و درواقع از آنها بهره برداری میکند.
نوآوری و ارزش آفرینی به وسیله ایده پردازی به وجود میآید، بنابراین هر شرکتی باید مرتب ایده تولید کند تا بتواند در چشم مشتریها و سهامدارانش ارزشمند و قدرتمند جلوه کند. این امر مستلزم کسب ایده از منابع متعدد است: کارکنان، مشتری ها، رقبا و مدیران صنایع دیگر.
مرحله ۵: کمیت، کیفیت؛ کارکنان را به ارائه ایدههای بیشتر تشویق کنید. این کار به شکوفا شدن ایدههای خلاق کمک میکند. به هیچ وجه ایدهها را قبل از این که بررسی شوند محدود نکنید. پیش داوری ایدهها مثل نظر دادن درباره چیزی است که هیچ درباره اش نمیدانید. وقتی تصمیم میگیرید ایدهای را قبل از این که بررسی شود حذف کنید، با این کار ایدهای که میتوانسته به ثمر برسد یا الهام بخش ایدههای دیگر شود را حذف کرده اید. در طول ایده پردازی، هیچ ایدهای بد نیست. هر ایده قدمی است به سوی امکانات جدید.
جلسات تیمی برگزار کنید و بیشترین تعداد ایدههای تولید شده در یک ماه، بهترین ایدههای تولیدشده برای یک مساله خاص، محبوبترین ایده هر ماه را انتخاب کنید. اگر ایدهای در نهایت باعث بهبود فرایندها شد، هزینهها را کاهش داد یا توان شرکت را تقویت کرد به صاحبش پول پاداش بدهید. تندیسهای ایده پردازی طراحی کنید و هر سال به افراد آنها را اعطا کنید. این مشوقها و انگیزها باید همگان را تشویق کنند تا مشارکت کنند و ایده هایشان را ارائه کنند.
اینجا بد نیست اشارهای به مختصات و ویژگیهای یک فرهنگ ایده پردازی داشته باشم. اول از همه، باید هر چند وقت یک بار ایدههایی که وارد سازمانتان میشوند را بررسی کنید و طوری برنامه ریزی کنید که حداقل ماهی یک بار بتوانید این ایدهها را بررسی کنید. شما باید منشأ و ریشه این ایدهها را ردیابی کنید و باید اطمینان حاصل کنید که ایدههای خود درباره مسائل و فرصتهای مختلف را حتماً از منابع مختلف کسب میکنید.
مرحله ۳: انگیزه بخشیدن برای ایده پردازی؛ بعد از این که فضای لازم برای خلق ایدهها را فراهم کردید، یک اقدام کلیدی در این مرحله تعریف مشوقهایی برای ایده پردازی است. تعیین پاداش باعث جاری شدن ایدهها میشود، انگیزه را بالا میبرد و ایده پردازی را در اولویت تمام کارهای روزمره قرار میدهد. مشوقها میتوانند مادی، مالی یا اجتماعی باشند.
این مراحل به شما کمک میکنند تا یک فرهنگ ایده پردازی درون سازمان خود ایجاد کنید. به این ترتیب میتوانید شاهد منافع ناشی از یک فرهنگ ایده پردازی سالم مانند مشارکت بیشتر کارکنان، سازماندهی بهتر، حل مسائل اندیشمندانه، رشد کارکنان، و مزایای بیشتر برای سازمان باشید. ایده پردازی جواب میدهد. به همین دلیل مدیران باید به ایده پردازی درون سازمانهای خود بها و ارزش بدهند.