پیش آر پیاله را که شب میگذرد
شبی خوش است، بدین قصهاش دراز کنید
یلدا نامی از زبان سریانی است، به معنی زایش یا تولد! «شب چله» هم به همین معناست و این عدد با زایش یا تولد دوباره در ارتباط است: چله نشینی، چهلم متوفی، چله نوزاد و…نیاکان ما در این سرزمین، براساس گردش مداوم ماه و خورشید و گذر فصلها به تقویمی دست پیدا کرده بودند که در آن، بلندترین شب سال یعنی یلدا را گرامی میداشتند، به اعتقاد آنها، در بلندای سیاهی این شب، خورشید متولد میشود.
این قافله عمر عجب میگذرد
معاشران گره از زلف یار باز کنید
آنها جهان را استوار بر دو نیروی خیر و شر میدانستند که همه امور منفی و مثبت جهان را تحتالشعاع خود قرار میدهد. از نظر نیاکان ما این هر دو در یکجا جمع نمیشود و مثل چراغی که در دو حالت، روشن یا خاموش است و صورت دیگری ندارد، وجود انسان یا باید پذیرای پلیدیها باشد و یا صفات نیک الهی را در خود جای دهد.
مبتنی بر این فلسفه، در یلدا که بلندترین شب سال است، اهریمن قدرت بیشتری برای مقابله با دنیای نیکیها دارد و بنابراین ما با تجهیزات کاملتری باید به جدال با این تیرگیها برویم. شب، باردار «خورشید» است و این نماد به شکل هندوانه سرخ در سفرههای یلدایی وجود دارد.
حضور خلوت انس است و دوستان جمعاند
دریاب دمی که با طرب میگذرد
نیاکان ما، در گاهشماری و تقویم خود، سال را به ۲ «انقلاب» یا دو فصل تابستان و زمستان تقسیم میکردند و به جای بهار و پاییز از نام «اعتدال» استفاده میکردند.
آنها تلسکوپهای پیچیده و فضاپیماهای پیشرفتهای نداشتند؛ تنها فقط به آسمان نگاه میکردند، گردش ماه و خورشید و ستارگان را زیر نظر داشتند و تغییرات اقلیمی و آب و هوایی سرزمین خود را میسنجیدند؛ در نهایت به همان شکل ابتدایی و براساس تجربیاتی که بشر طی سالیان دراز بلکه گذشت نسلهای متعدد پیدا کرده بود به این نتیجه رسیدند که در طول سال در دو زمان، برابری روز و شب وجود دارد؛ همچنین برای یک بار در سال «بلندترین روز» و یک بار «بلندین شب» را در این سرزمین تجربه میکنیم.
چه باور رمز آلودی: شب طولانی و سیاه، در نهایت آبستن «خورشید» میشود.همان ضربالمثل خودمان: «پایان شب سیه، سپید است» و این نمادی از اتفاقی روشنبخش در عین ناامیدیهاست. خورشیدی که با آغاز فصل زمستان زاده میشود، میتواند نویدی از روزهای خوب و گرم باشد و به راستی که برای سوز تمام زمستانهای سخت، چه گرمی و منبعی قویتر از خورشیدی که میتواند دنیا را گرم نگه دارد؟بیایید نه با ذهن بشر مدرن امروز، بلکه با عینک ایرانیان باستان به داستان نگاه کنیم.
این زمان ورود تابش خورشید به نیمکره جنوبی اتفاق میافتد و به مرور زمان، روزها کوتاه و شبها بلندتر میگردد تا اینکه در سیام آذر ماه به بلندترین شب سال میرسیم که آغاز انقلاب یا فصل زمستان است و این رویه همچنان تا رسیدن به اعتدال بهاری ادامه مییابد.در ایران باستان، توجه به بلندترین شب سال از آن جهت است که اعتقادات فراوانی پیرامون آن وجود دارد.
گروه فرهنگی خبرگزاری آنا ـ دکتر سعید تقدیری، از اساتید رشته زبان و ادبیات فارسی همزمان با فرا رسیدن شب «یلدا» یادداشتی را در اختیار آنا قرار داد که در ادامه میخوانید؛
در این سیاهی طولانی، با برق امیدی که در چشمان خود داریم، به سراغ دیوان حافظ میرویم و یکصدا با او میخوانیم:
چشمان خود را ببندید و خود را درگذشتههای تاریخ ایران، تصور کنید؛ به زمانی دور، در چندین هزار سال پیش! شاید هفت هزار سال قبل یا حتی بیشتر! درست نمیدانیم اما انگار در دورهای واقع شدهایم که بشر هنوز «خط» را ابداع نکرده است. اینجا در بلندترین شب سال قرار داریم، شبی که بعدها آن را «یلدا» نامیدند.
با این تقسیم بندی تمامی صفات نیک، مربوط به جهان روشنیها و همه بدیهای عالم به دنیای تاریک و سیاه اهریمنی وابستگی دارد.
استفاده از میوههای پر دانه مانند انار و دانههای متعدد مثل آجیل، نشانی از برکت این سفرهها در مقابل کممایگی اهریمن است. ایرانیان در کنار عزیزان خود تا پاسی از شب، یعنی تا صبح آغاز زمستان کنار همدیگر مینشینند و شب را به شادی و خوشگذرانی سپری میکنند تا مبادا اهریمن بتواند پیروز نمادین این داستان باشد:
ساقی غم فردای حریفان چه خوری؟!
و ان یکاد بخوانید و در فراز کنید