آمد صدای سوت؛ آب از دستش افتاد
عباس زخمی بود اصغر داشت میسوخت
ای دادای بیدادای فریاد افتاد
تا گردن معاویه دَه ضربه بیش نیست
اطراف خیمهگاه علی از چه همهمهست
با صورت نازکتر از برگش چهها کرد
دستی که از سنگینی اش مقداد افتاد
هی اماننامه میفرستادند
جای تسلیم گفت یا زهرا
سربند یا زهرای محسن غرق خون بود
سجاد از سجده که سر برداشت، میسوخت
فرعون هم مقابل موسی کسی نبود
جادوی سامری که فقط یک مجسّمهست
** محمود یوسفی
آتش قیامت کرد؛ هیأت کربلا شد
باغ خدا یک بار دیگر داشت میسوخت
آن اتفاق تلخ دشمن شاد افتاد
یک صید در تور چهل صیاد افتاد
تلاش کردی از میان مردها گذر کنی
سریع و تند و تیز و زود و بی معطلی نشد
به گزارش خبرنگار کتاب و ادبیات خبرگزاری فارس، همزمان با سالروز شهادت دخت نبی اکرم(ص) شاعران دست به قلم شدند و ابیاتی سرودند که در ادامه میخوانید؛
این روزها میان شهیدان چه همهمهست
این انقلاب ادامۀ فریاد فاطمهست
آدم آموخت علم أسما را
بعد تعلیم گفت یا زهرا
** حسین بیاتانی
حکم خدا مگر حکمیّت نیاز داشت
با اشعری بگو که زمان محاکمهست
دیوار دم میداد؛ در بر سینه میزد
محراب مینالید؛ منبر داشت میسوخت
عارفی سرّ عشق میدانست
هرچه گفتیم گفت یا زهرا
جانم فدای کودکی که ناله میزد
فضه بیا فضه بیا افتاد افتاد
** مهدی جهاندار
باید به یاران شهیدم میرسیدم
خط زیر آتش بود؛ معبر داشت میسوخت
تو را که دید نیمه شب به روی دوش مرتضی
حسین بعد از آن دگر حسین اولی نشد
ناموس حق در بین بی ناموسها بود
جانکاه: قرآنی که زیر دست و پا بود
جانکاهتر: آیات کوثر داشت میسوخت
** محمود یوسفی
نور زهرا که در جهان پیچید
هفت اقلیم گفت یا زهرا
و اباالفضل دستهایش را
کرد تقدیم گفت یا زهرا
شب بود و بعد از شام برگشتم به خانه
دیدم که بعد از قرنها در داشت میسوخت
دیر آمدم… دیر آمدم… در داشت میسوخت
هیأت، میان «وای مادر» داشت میسوخت
نوشتهاند فاطمه در آخرین نگاه خود
تلاش کرد رو بگیرد از علی، ولی نشد
**مهدی جهاندار
ما کشتههای غصه سقط جنینیم
یک ماه با دست چهل جلاد افتاد
یاد حسین افتادم آن شب آب میخواست
ناصر که آب آورد سنگر داشت میسوخت
ای وای از آن تیری که در بین هیاهو
راهش به زیر حلق یک نوزاد افتاد
محشری شد شبی که فرمانده
پشت بیسیم گفت یا زهرا
خاکستر این شعلهها تا کربلا رفت
آنجا به جان حضرت سجاد افتاد
فریاد فاطمهست که پیچیده در جهان
مقصود اگر علیست شهادت مقدمهست
انتهای پیام/
منبع: https://ana.press/fa/news/822360/%D8%B2%D9%87%D8%B1%D8%A7-%D8%AF%D8%B1-%D8%A2%D8%AA%D8%B4-%D8%A8%D9%88%D8%AF-%D8%AD%DB%8C%D8%AF%D8%B1-%D8%AF%D8%A7%D8%B4%D8%AA-%D9%85%DB%8C%E2%80%8C%D8%B3%D9%88%D8%AE%D8%AA
پس از تو جلوهای چنین نماند و منجلی نشد
دل زمین و آسمان پس از تو صیقلی نشد
از تشنگی چه واهمه، از دشمنان چه باک
وقتی عَلم به دست علمدار علقمهست
برگشتم و دیدم میان روضه غوغاست
در عشق، سر تا پای اکبر داشت میسوخت
ما عشق را پشت در این خانه دیدیم
زهرا در آتش بود؛ حیدر داشت میسوخت
ملت انقلابی ایران
وقت تحریم گفت یا زهرا
پس از بلای کوچهها و بعد غسل نیمه شب
حسن دگر حسن نشد علی دگر علی نشد
تا بین کوچه همسر خود را چنین دید
آن شوهر محکمتر از فولاد افتاد
صبحِ تقویم گفت یا زهرا
همه هستیم گفت یا زهرا
دیدم که زخم و تشنگی اینجا حقیرند
گودال، گل میداد و خنجر داشت میسوخت